۱۳۹۶ شهریور ۸, چهارشنبه

مجاهد شهید فتح الله گل گلاب


مشخصات مجاهد شهید فتح الله گل گلاب
محل تولد: کرمانشاه 
شغل: كارمند دولت
سن: 26
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1360

عکس این شهید گرانقدر به تازگی از داخل ایران به دست ما رسیده است.



مریم رجوی: به‌همه به پاخاستگان علیه رژیم ولایت فقیه درود می‌فرستیم. از همین جا به زندانیان سیاسی ایران سلام می‌کنیم، به‌ویژه زندانیان سیاسی در زندان گوهردشت ، که در این روزها به‌اعتصاب‌غذا دست زده‌اند، درود به‌عزم و مقاومت‌ همه آن‌ها. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۶ شهریور ۷, سه‌شنبه

مجاهد شهید رئوف زارعی


مشخصات مجاهد شهید رئوف زارعی
محل تولد: كرمانشاه
شغل - 
تحصيل: -
سن: -
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1362

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان اطلاعاتى نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: یقین دارم که رژیم ولایت فقیه با قیام و مقاومت مردم ایران و با ارتش آزادی و هزار اشرف سرنگون خواهد شد. 
خون شهیدان می‌جوشد و رود خروشان خون آنها ضامن پیروزی خلق ماست. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۶ شهریور ۲, پنجشنبه

مجاهد شهید فریده گوهرنیا


مشخصات مجاهد شهید فریده گوهرنیا
محل تولد: كرمانشاه
تحصيل: دانش آموز
سن: 23
محل شهادت: کرج
زمان شهادت: 1367

به یاد مجاهد شهید فریده گوهرنیا
یادنامه مجاهد شهید فریده گوهرنیا
ای کاش! می‌توانستم در قرارگاه اشرف باشم
خاطره‌یی از مجاهد شهید فریده گوهرنیا، از زبان یکی از همبندان او
فریده را در سال 63شناختم، زمانی که تصمیم داشتم به سازمان وصل شوم اوهم تصمیم داشت وصل شود. بعد که به زندان افتادم، در غیاب نگهبان در محوطه هواخوری با هم حرف می‌زدیم و همفکری می‌کردیم. بعد به زندان دیزل‌آباد منتقل شدیم و تا سال 1365با هم بودیم فریده خیلی پرانرژی بود و همیشه به دیگران روحیه میداد.
از صفات برجسته او متانت، سادگی، صمیمت بود. هر دوی ما در سال 65همزمان آزاد شدیم نتیجه همفکریهایی که در زندان با هم داشتم تصمیم راسخ برای وصل شدن و اعزام به منطقه بود. هر دو تشنه وصل به سازمان بود یم از این‌رو شب و روزمان صرف پیدا کردن یک سرنخ و یا حتی ردی از سازمان بود تا بتوانیم از این طریق به سازمان وصل شویم.
با هم قرارگذاشتیم هر راهی را آزمایش کنیم تا سرانجام به مقصود برسیم. با هم به شهرستان سنقر کلیایی رفتیم در آنجا به منزل مجاهد شهید معصومه امینی مراجعه کردیم. خود او دستگیر شده بود اما خواهرش هنوز بیرون از زندان بود، برخی از فامیلهایشان هم هوادار سازمان بودند. قرارگذاشتیم چنان‌چه امکانی برای وصل پیدا کردند به ما هم بگویند. فریده با روحیه‌یی خستگی‌ناپذیر همه راهها را تست کرد.
شنیده بودیم که می‌توان با راههای ابتکاری از مرز خارج شد. با هم به ارومیه رفتیم و از بیراهه به سمت مرز حرکت کردیم. ناگهان مردی ظاهر شد و گفت چه‌کار می‌کنید؟ گفتیم دنبال آب هستیم و با دست مردابی را نشان دادیم که در آن حوالی بود. او مجاب شد و رفت. عصر هنگام کفش‌هایمان را با کفش ورزشی عوض کرده و از باغهای زیادی گذشتیم. تمام شب راه رفته بودیم نزدیک صبح برای تجدید قوا یکساعت استراحت کردیم اما به‌محض این‌که چشم گشودیم دیدیم که توسط مزدوران رژیم لو رفته‌ایم و با هم دستگیر شدیم.
شجاعت از ویژگیهای بارز فریده بود. او با مجاهد شهید میترا جلالی همبند بود و هر دو در برقراری ارتباط با سایر زندانیان فعال بودند. این دو یار سربدار همیشه با هم ورزش می‌کردند هر بار که توپ به پشت‌بام زندان می‌افتاد بدون ترس از نگهبانان آن را پایین می‌آوردند.
بالاترین انگیزة فریده در زندان گوهردشت ، وصل مجدد به سازمان بود. همیشه دوست داشت مطلبی از قرارگاه اشرف و خواهرمریم و برادر مسعود بشنود. آرزوی حقیقی او دیدار رهبری مقاومت بود. گاه که تلویزیون رژیم ناپرهیزی می‌کرد و صحنه‌یی از برادر مسعود را نشان می‌داد، فریده ذوق زده آن را به دیگر زندانیان نشان می‌داد و بارها آن صحنه را یادآوری می‌کرد. همواره می‌گفت: «ای کاش! می‌توانستم در قرارگاه اشرف باشم؛ آنجا یک بهشت واقعی است. او عاشق آرمان مجاهدین بود و سرانجام با همین عشق به طناب دار بوسه زد.

روحش شاد و یادش گرامی باد...

مریم رجوی: رژیمی که خون فرزندان رشید ایران را ریخت، پس از آن ریختن هر خونی را مباح دانست و زیر‌پاگذاشتن همه مرزهای اخلاقی و انسانی را برای خود مجاز دید. امروز جنبش دادخواهی، رژیم ولایت فقیه را به‌لرزه در آورده و همه پرونده‌های جنایت و خیانت آن را هدف قرار می‌دهد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۶ مرداد ۳۱, سه‌شنبه

مجاهد شهید داریوش رضایی


مشخصات مجاهد شهید داریوش رضایی
محل تولد: كرمانشاه
تحصيل: دانش آموز
سن: 22
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1367

به یاد مجاهد شهید داریوش رضایی

یادنامه‌های مجاهد شهید داریوش رضایی
«ای آزادی!
نه تو تشنه به خونی،
نه ما بیزار ز خون خویش!
افسوس که جلادان بدکیش
گذرگاه میانمان را به خون آغشته‌اند».
رابطه عمیقاً ایدئولوژیک این مجاهد پاکباز که در زیر سخت‌ترین شکنجه‌های قرون وسطایی دژخیمان چون کوه استوار بود تنها بر روی تخت شکنجه مورد آزمایش قرار نگرفت.
او پس از شنیدن خبر انقلاب درونی مجاهدین، جوهر یگانه‌ساز و رهاییبخش آن را درک کرد و در نامه‌یی خطاب به خواهرش نوشت: «وقتی خبر انقلاب ایدئولوژیک را شنیدم، ابتدا بر جایم میخکوب شدم. طوری که دنیا برایم کوچک شد. اول ترسیدم، اما وقتی دوباره خودم را پیدا کردم، کهنگی و عقب ماندگی را در دنیای خود احساس کردم.
با درک بیشتر این انقلاب مرهمی بر دردهای قدیمی‌ام گذاشته شد و درسهای جدیدی از خواهر مریم یاد گرفتم. فهمیدم دیگر شهادت، نهایت فداکاری نیست. بلکه نهایت فداکاری تا بی‌نهایت است. هم‌چنین فهمیدم در راه مبارزه از خودم باید بسیار مایه بگذارم. خواهر عزیزم! خوشحالم که من و تو در این مسیر قرار گرفته‌ایم. امیدوارم به‌زودی هر دو ما سلاح در دست، در کنار یارانمان چشممان به‌دیدن خواهر مریم روشن شود. این روزها دیدن مسعود و مریم برای من رؤیا شده است.
نمی‌دانم خدا چه می‌خواهد؟ امیدوارم اتفاقی نیفتد و به‌زودی باهم پیش بچه‌ها برویم. راستی امیدهایی برای رفتن پیدا شده، منتظر باش تا خبرت کنم». داریوش در نامه دیگری در همین باره نوشته بود:
«عجب انقلابی است. آدم را به مسعود گره می‌زند، عواطفم را منقلب کرده و مرا به جای دیگری می‌کشاند. باور کن وقتی رضا کوچولو دنبالم گریه می‌کرد و می‌گفت داداش نرو. ناراحت می‌شدم.
می‌دانی که بابا و مریم را چقدر دوست دارم و گاهی فکر می‌کنم دلم از آنها سیر نشده، اما الآن می‌فهمم باید این عواطف را به جاهای بالاتری پرواز بدهیم». پرواز بلندی که داریوش بشارتش را می‌داد چند ماه قبل از عملیات فروغ جاویدان صورت می‌گیرد. میلیشیای نوجوانی که در کوره سالهای مبارزه در زیر شکنجه و زندان اکنون به یک رزم‌آور با تجربه و پخته تبدیل شده است، دست به یکی از جسورانه‌ترین کارهایش می‌زند.
گزارشی در این باره را مرور می‌کنیم:‌ «چند ماه قبل از عملیات فروغ داریوش به همراه سه تن دیگر از شهیدان، عباس خاکسار، بهزاد پورنوروز و کورش کریمی توانستند کمک یکی از پاسداران زندان را، که نسبت به سازمان سمپاتی داشت جلب کرده و از زندان دیزل‌آباد فرار کنند. اما در منطقه کردی و احتمالاً به دست افراد یه کتی دستگیر و تحویل رژیم شدند».
تلاش خانواده برای ملاقات با او به نتیجه‌یی نمی‌رسد و عاقبت او در آخرین پرواز بلند و سرفراز خود در جریان قتل‌عامهای سال 67به‌همراه مجاهد شهید بهزاد پورنوروز، از فرزندان دلیر ایلام، تیرباران می‌شود. داریوش در وصیتنامه‌یی که از او به جا مانده نوشته بود:‌
«ای آزادی!
نه تو تشنه به خونی،
نه ما بیزار ز خون خویش!
افسوس که جلادان بدکیش
گذرگاه میانمان را به خون آغشته‌اند».

مریم رجوی: پس به‌یاد قهرمانان قتل‌عام شده جملاتی از نوشته‌ها و آخرین پیام‌هایشان را یادآوری می‌کنیم:
داریوش رضایی از فرزندان مردم ماهیدشت کرمانشاه در سروده‌یی برای آزادی می‌گوید:
«ای آزادی! 
نه تو تشنه به خونی، 
نه ما بیزار ز خون خویش! 
افسوس که جلادان بدکیش
گذرگاه میانمان را به خون آغشته‌اند».

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۶ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

مجاهد شهید نیرغلامی


مشخصات مجاهد شهید نیر غلامی
محل تولد: كرمانشاه
شغل - 
تحصيل: -
سن: 26
محل شهادت: کرج
زمان شهادت: 1367

به یاد مجاهد شهید نیر غلامی
مجاهد شهید نیر غلامی در سال 1341در یک خانواده کم‌درآمد در شهر کرمانشاه به دنیا آمد. دوران تحصیلی او در دبیرستان مقارن با شکل‌گیری انقلاب ضدسلطنتی بود. نیر که خود از کودکی طعم فقر را با گوشت و پوست چشیده بود، با سری پرشور و شوقی افزون، به صفوف تظاهرات علیه نظام ستم‌شاهی پیوست و برای تحقق روزهای قیام 21و 22بهمن از تمام امکانات خود مایه گذاشت. او از دانش‌آموزان با‌انگیزه و فعال تظاهرات دانش‌آموزی بود، طی اوجگیری قانونمند مبارزه خود، با حماسه شهدای مجاهدین آشنا شد و گم شده خود را در نام سازمان مجاهدین متبلور دید. نیر از نسلی بود که از نزدیک شاهد به یغما رفتن دستاوردهای زودگذر بهار آزادی به دست غاصبان حق حاکمیت ملت ایران بود، از این‌رو از مرتجعان کینه‌یی عمیق به دل داشت و در نقطه مقابل، عشق به آرمانهای مجاهدین در قلب او روز به روز بیشتر شعله کشید. او این عشق را در تمام مسئولیت‌هایی که به عهده او گذاشته می‌شد بخوبی نشان می‌داد. دوران زودگذر فعالیت سیاسی و شرکت در فروش نشریه، اداره میز کتاب و نیز درگیری با چماقداران و آزادیکشان، از او مجاهدی توانمند برای روبه‌رو شدن با آزمایشات در پیش‌رو ساخت. به دنبال آغاز مبارزه مسلحانه انقلابی، نیر دستگیر و به شکنجه‌گاه مخوف دیزل‌آباد کرمانشاه منتقل گردید. او با آن‌که تحت شکنجه و مراقبت خبرچینان قرار داشت در این دوران نیز دست از فعالیت خود نکشید و همواره مترصد آن بود که ارتباط خود را با خارج از زندان برقرار سازد. او پس از آزادی از زندان، به فعالیت‌های انقلابی خود ادامه داد و مصرانه به‌دنبال وصل مجدد به سازمان بود، فعالیت هایش مورد شناسایی پاسداران قرار گرفت و دوباره دستگیر و زندانی گردید. دژخیمان این بار فشار روی او را بالاتر بردند اما این فشارها نتوانست روحیه نیر را خرد کند. آن‌گونه که هم‌سلولی‌هایش نوشته‌اند، او مجاهدی با انگیزه، آگاه، منضبط، جدی و با ایمان بود. همواره تلاش داشت نسبت به آخرین وضعیت سازمان خود را بروز نگهدارد. از پایداری درخشان این فرزند دلیر خلق کرمانشاه همان بس که در وصیت‌نامه خود به صراحت عنوان کرده بود که هوادار سازمان مجاهدین است و به برادرش وصیت کرده بود که راه او را ادامه دهد. فصل پایانی و درخشان‌ترین فصل زندگی نیر، در قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 1367رقم خورد. او اینک در برابر یک انتخاب قرار گرفته بود؛ انتخابی از آن جنس که سرور آزادگان در برابر آن قرار گرفت: «ذلت یا شمشیر». نیر با تأسی به مقتدای تاریخی خود، در زندان گوهردشت کرج به طناب دار بوسه زد و مانند 30هزار گل‌سرخ دیگر، نام خود را در نام خجسته «مجاهد خلق»، در تاریخ معاصر ایران جاودانه ساخت. درود! درود! درود!

مریم رجوی: جوانان دلیر و قیام‌آفرین در سراسر میهن اسیر را فرا می‌خوانم که برای واداشتن سران رژیم، به‌ انتشار اسامی کامل قتل‌عام‌شدگان و نشانی مزارهای آنها و اسامی جلادان این کشتار، دست به اعتراض بزنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۶ مرداد ۲۲, یکشنبه

مجاهد شهید پروین امیری


مشخصات مجاهد شهید پروین امیری
محل تولد: كرمانشاه
شغل - 
تحصيل: -
سن: 27
محل شهادت: کرج
زمان شهادت: 1367

به یاد مجاهد شهید پروین امیری
فروتن،آرام و با وقار
خاطرات یکی از زنان مجاهد از مجاهد شهید پروین امیری پروین از جمله مجاهدینی بود که در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه زندانی بود. سال 1364از زندان آزاد شد و برای ادامه تحصیل به مدرسه دخترانه شریعتی آمد؛ جایی که من نیز در آنجا درس می‌خواندم. رشته‌اش ریاضی بود. در بدو ورود از رفتار و سکناتش دریافتم که او یک مجاهد است. وقتی کدی به او دادم متوجه شد که من هم هوادار هستم و از همانجا با من رابطه برقرار کرد.
به من گفت: «برای عادیسازی به کلاس آمده‌ام و می‌خواهم در اصرع وقت به منطقه نزد سازمان بروم. او مصرانه این موضوع را پیگیری می‌کرد و سرانجام در جریان این پیگیری لو رفت و دوباره به فاصله کوتاهی بعد از آزادیش دستگیر و در سال 1367در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی به دست دژخیمان به‌شهادت رسید. به یاد دارم، پروین روزی که وارد کلاس ما شد قد تقریبا بلندی داشت با صورتی سفید، آرام و متین. اصلاً اثری از «زن» به‌معنی رایج استثماری یعنی ضعیفه و درجه دوم بودن در او نبود از همان ابتدا که وارد کلاس شد جذب شخصیت با وقار او شدم، بسیار خاکی و فروتن بود.
یکی از همکلاسی‌های من به اسم پری، تا او را دید به من گفت: «او جزو کسانی است که تو خیلی دوست داری با آنها رابطه برقرار کنی». بعد بلافاصله شروع به آشنایی و صحبت با او کردیم. شخصیت پروین خیلی جذاب بود و از او متانت و وقار ساطع می‌شد، آن‌قدر که من پس از سالیان هنوز به او فکر می‌کنم و همیشه چهره و شخصیت جذاب و متین او جلوی چشمم است. همیشه می‌گویم او چقدر حامل ارزش‌های مجاهدین بود و چقدر دنیای مادی برایش اهمیت نداشت. یکی از معلمان تربیت دینی که پروین را می‌شناخت، درصدد شکنجه روحی پروین بود و همیشه سعی می‌کرد او را تحقیر کند ولی هر بار با کوبنده‌ترین پاسخ‌های پروین بور و کور می‌شد.
همه هم‌کلاسی‌ها او را دوست داشتند، اگر همه در دل می‌دانستند نزدیکی به او میتواند برایشان گران تمام شود. یکی با دو بار هم به خانه ما آمد و گفت: «ریاضی ام ضعیف شده آمده‌ام که با تو درس بخوانم». البته هم من و هم او قصد دیگری داشتیم و می‌خواستیم برای ادامه فعالیت‌هایمان برنامه‌ریزی کنیم. من راغب بودم از او بیشتر بپرسم چون تازه با هم آشنا بودیم لازم بود ابتدا به هم اعتماد کنیم. او همواره از شقاوتهایی که در زندان دیده بود صحبت کرد. متأسفانه در همان ابتدای آشنایی ما با هم، او دستگیر شد و من از داشتن چنین همرزمی در آن روزها محروم شدم. از آنهایی که به ملاقات زندانیان می‌رفتند پیگیر اطلاعاتی از او بودم تا هنگامی که خبر شهادتش را شنیدم.

روحش شاد و یادش گرامی باد...

مریم رجوی: پارلمانها، احزاب سیاسی، سازمانهای مدافع حقوق‌بشر، رهبران مذهبی و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف را فرا می‌خوانم که برای همبستگی با مردم ایران، قتل‌عام زندانیان سیاسی ایران را قاطعانه محکوم کرده و از دولتهای خود بخواهند ادامه روابط سیاسی و تجاری با استبداد مذهبی را به توقف اعدام و شکنجه در ایران مشروط کنند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96