۱۳۹۷ آذر ۱۸, یکشنبه

مجاهد شهید حشمت الله حاصلی


مشخصات مجاهد شهید حشمت الله حاصلی
محل تولد: روستای کریم از توابع شاباد غرب
تحصیلات: دانشجو
سن: 26
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1360

مجاهد شهید حشمت الله حاصلي26 سال داشت. اولين بار كه او رو ديدم توي انجمن هواداران مجاهدين در خيابان خسرو در شاباد غرب بود. حشمت اهل روستاي كريم از توابع شاباد غرب بود. دانشجو بود و مسئوليت تشكيلات و تداركات و پشتيباني شهر رو به عهده داشت. وقتي يادش مي افتم، چهره دلير و بي باكش بلافاصله جلو چشمام ظاهر ميشه.
رژيم خيلي دنبالش بود، چون از او ضربه هاي زيادي خورده بود. يه روز كه ديدمش، بهش گفتم، بهتر نيست از شهر بري. اما حشمت مثل هميشه خنده اي كرد و با لحني قاطع گفت: ”همينجا ميمونم و شهيد ميشم” بعد از اون ديگه حشمت رو نديدم و بعدها فهميدم كه دستگير شده ، از اينكه چنين فرمانده دليري رو از دست داديم، لحظه افسوس داشتم اما ترديدي نداشتم كه حشمت جانانه مقاومت خواهد كرد…
دژخيمان و پاسداران، حشمت را پس شكنجه هاي بسيار زياد در زندان ديزل آباد كرمانشاه، با شيوه مثله كردن به شهادت رساندند. يك پاسدار رذل كه در اين عمل جنايتكارانه شركت داشت، گفته بود: ”خودم بيني و لب او را بريده ام”.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ آبان ۱۷, پنجشنبه

مجاهد شهيد عاطفه و نرگس بهاردوست و حماسة فرار از زندان ديزل آباد




عاطفه بهاردوست سال۱۳۴۰ در کرمانشاه متولد شد. در سال ۱۳۵۷ در رشته فرهنگ و ادب دیپلم گرفت و در همان سال در رشته حقوق وارد دانشگاه تهران شد. ورودش به ‌دانشگاه، سرآغاز تغییر و تحولات بسیاری در احساس و اندیشه او و قبل از هرچیز در کسب شناخت کاملتر از شرایط نابسامان جامعه وفقر و بدبختی و مشکلات مردم ‌بود. عاطفه درهمان دانشکده حقوق با سازمان مجاهدین آشنا شد و بعد از انقلاب ضدسلطنتی برای ادامه مبارزه در مسیرآزادی مردم و رهایی میهنش وارد انجمن دانشجویان مسلمان هوادار مجاهدین خلق ایران شد و فعالیتهای حرفه‌ای خودش را شروع کرد. در بهار سال ۱۳۶۰ عاطفه به‌انجمن کرمانشاه منتقل شد و مسئولیت اغلب راهپیمایی‌ها و فعالیتهای اجتماعی درکرمانشاه را به‌عهده داشت. در شهریور ماه همان سال عاطفه در یک درگیری با پاسداران خمینی دستگیر شد‌. این مجاهد مقاوم، با هوشیاری تمام موفق شد بازجوها را فریب دهد تا درمورد وی حساسیتی نداشته باشند. عاطفه با روحیه مقاوم و مصممی که در زندان داشت، همه زندانیان را تحت تأثیر خود قرار می‌داد. و آنها را به‌سوی هرچه سرسخت‌تر‌کردن مواضعشان در برابر بازجویان و مزدوران تشویق می‌کرد. عاطفه به‌هم‌زنجیرانش یاد می‌داد که چگونه با بازجوها برخورد کنند و اجازه نمی‌داد کسی ذره‌ای در برابر جلادان کوتاه بیاید. یکی از هم‌زنجیران او دراین‌رابطه نوشت : « عاطفه مجاهدی با لیاقت و باهوش بود. همه زندانیان او را بسیار دوست داشتند و تحت تاثیر ویژگیهای برجسته او بودند. عاطفه همیشه به‌من می‌گفت آیا به‌نظر تو یک‌روز ممکن است پیش بیاید که من مجددا به‌مجاهدین وصل شوم و مبارزه‌ام را با این رژیم جنایتکار از سربگیرم؟ او همه زندانیانی را که آزاد می‌شدند از قبل توجیه می‌کرد تا بعد از آزادی به‌ مجاهدین وصل شوند و به ‌مبارزه‌شان ادامه دهند. عاطفه به‌همراه خواهرش نرگس بهاردوست و ۵ تن دیگر به‌نامهای مرضیه جلیلی، اعظم برازش‌مژگانی، مرضیه اسکندری،طاهره محمدی‌کیا و عاطفه خزایی و با کمک زندانبانی به‌نام علی بیات که تحت تأثیر مقاومت و حقانیت مجاهدین قرار گرفته بود، نقشه حمله به‌ رئیس زندان و فرار از زندان را طراحی می‌کنند. عاطفه طراح این طرح قهرمانانه توانست چهار تن از آن زنان مجاهد را از زندان فراری بدهد. پس از این حادثه مزدوران خمینی به‌نقش عاطفه در اجرای این طرح پی برده و او را تحت وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها قرار می‌دهند. طرح حمله به‌رئیس زندان با موفقیت اجرا نمی‌شود و نرگس بهاردوست به‌هنگام اجرای این طرح دستگیر و راهی شکنجه‌گاه می‌گردد. پس از مدتی چهار مجاهدی که موفق به‌فرار شده بودند، به‌علت عدم دستیابی به‌امکانی برای مخفی شدن، یکی پس از دیگری دستگیر و مجدداً به‌زندان منتقل می‌شوند. این شش مجاهد قهرمان یکبار با اجرای فرارشان از زندان و یکبار هم با مقاومتشان در زیر شکنجه تمامی مزدوران و دژخیمان زندان و ازجمله ر‌ئیس جنایتکار به نام تقی خانی را درمانده می‌کنند و به‌دیگر زندانیان درس استواری ومقاومت می‌دهند. 
سرانجام مجاهدین قهرمان مرضیه اسکندری، طاهره محمد‌کیا،نرگس بهاردوست و مرضیه جلیلی به‌همراه علی بیات که او نیز در جریان اجرای طرح فرار مجاهدان دستگیر شده بود در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۳۶۱ به‌جوخه‌های اعدام سپرده می‌شوند. شب قبل از اعدام نرگس، به‌خواهر مجاهدش عاطفه بهاردوست اجازه می‌دهند که او را ملاقات کند تا بلکه بتوانند روحیه هر دو را در هم بشکنند. اما عاطفه، نرگس و دیگر خواهرانی را که قرار بود اعدام شوند به‌مقاومت تا آخرین لحظه فرامی‌خواند. در این میان بیش از همه عاطفه را زیر فشار شکنجه و بازجویی قرار می‌دهند و از او می‌خواهند که اطلاعات خودش را بدهد. عاطفه بر اثر شکنجه‌‌های مداوم، به‌بیماریهای بسیاری مبتلا می‌شود، دنده‌هایش می‌شکند و درد و رنج بسیاری را متحمل می‌گردد. یک سال بعد، یعنی در ۱۲ مرداد ۱۳۶۲ دژخیمان خمینی، مجاهد قهرمان عاطفه بهاردوست را پس از اعمال فشارها و شکنجه‌های طاقت فرسا درحالی‌که بیش از هفت ماه در سلول انفرادی به‌سر برده بود، به‌همراه مجاهدان شهید اعظم برازش و افسانه جلالی به‌طرز فجیعی به‌دارمی‌آویزند و زجرکش می‌کنند. جلادان خونریز اعظم و عاطفه را به‌صورت الاکلنگی توسط سیم بکسل حلق آویز می‌کنند به‌طوری‌که دور گردن هر دوی آنها تکه تکه می‌شود. آری این است بهای گزافی که پیشتازان رهایی مردم ایران می‌پردازند.
 
مریم رجوی: از خانواده‌های شهیدان و زندانیان سیاسی می‌خواهم که با حضور بر سر مزار شهیدان، حق پایمال‌شده خود برای برپایی مراسم بزرگداشت فرزندان قهرمان خود را به رژیم آخوندی تحمیل کنند. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ مهر ۲۱, شنبه

مجاهد شهید شهریار سیفی


مشخصات مجاهد شهید شهریار سیفی (سنجابی)
محل تولد: کرمانشاه
شغل: -
سن: 26
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1368

مریم رجوی: مجاهدان و مبارزان قتل‌عام شده در سال ۶۷، سردارها را از خود بلند کردند تا ملت ایران در یکی از تاریک‌ترین ادوار تاریخ‌اش سربلند بماند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ مهر ۳, سه‌شنبه

مجاهد شهید میترا جلالی


مشخصات مجاهد شهید میترا جلالی
محل تولد: کرمانشاه
تحصیلات: دانشجو
سن: 29
محل شهادت: کرج
تاریخ شهادت: 1367

بعداز شهادت خواهرش، افسانه، بلوز سرخ رنگ پوشیده بود
مجاهد شهید میترا جلالی در سال 1338در یک خانوادهٴ محروم در کرمانشاه متولد شد. بعد از اخذ دیپلم تحصیلات خود را در دانشگاه ادامه داد. در جریان انقلاب ضدسلطنتی فعالانه شرکت داشت. بعد از تأسیس جنبش ملی مجاهدین کرمانشاه، به آن پیوست.
با صلاحیت‌هایی که از خود در جریان عمل انقلابی نشان داد، ابتدا در بخش دانش‌آموزی و سپس در بخش اجتماعی کرمانشاه به فعالیت حرفه‌یی پرداخت. در روزهایی که ارتجاع خیز برداشته بود تا با یکپایه کردن حکومت خود، آخرین بارقه‌های آزادی را به خاکستر نشانده و آزادی‌خواهان را به بند بکشد، او یکپارچه شور و انگیزش بود و برای چنگ در چنگ شدن با سرکوبگران آزادی سر از پا نمی‌شناخت.
از آنجایی که از فعالترین اعضای بخش اجتماعی به‌شمار می‌رفت، خیلی زود توسط چماقداران شناسایی شد و اوایل سال 1360به اسارت درآمد. در زندان دیزل‌آباد توانست با تلاش پیگیر با یکی از کانال‌ها آشنا شده و از آن طریق سرنخی برای ارتباط دوباره با سازمان بیابد. بعد از رهایی از زندان ارتباط خود را برقرار کرد و به فعالیتهای انقلابی‌اش ادامه داد. در تابستان 1361به دنبال فرار تنی چند از زندانیان، او نیز دستگیر شد و در زندان بدنام و مخوف دیزل‌آباد کرمانشاه مورد شکنجه قرار گرفت. زندان او تا سال 1365ادامه یافت.
این بار نیز پس از اتمام دوران اسارت، به کانال‌یابی برای ارتباط مجدد به سازمان پرداخت و موفق به وصل شد، درتدوام مبارزه خود میترا مصمم به رفتن به منطقه مرزی جهت پیوستن به صفوف رزمندگان ارتش آزادی بود که حین اجرای این ماموریت مورد شناسایی مزدوران قرار گرفت و برای سومین بار دستگیر شد و تحت شدید‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت. در جریان قتل‌عام زندانیان سیاسی دژخیمان که از مقاومت درخشانش به ستوه آمده بودند، کینهٴ زیادی از او در دل داشتند بگونه‌یی که آن را آشکارا به زبان می‌آوردند.
تلاش‌های شجاعانهٴ میترا برای ادامه مبارزه خود در بیرون از زندان سبب شده بود روحیه زندانیان و هواداران کم‌سابقه نیز بالا برود و این به مذاق دژخیمان خوش نمی‌آمد؛ از این‌رو مترصد آن بودند با دریافت فتوای خمینی ضدبشر برای قتل‌عام، زندانیان سیاسی پاسداران جنایکار او را در لیست سیاه خود قرار دادند. در سال 1367میترای قهرمان جزو سری اول زندانیانی بود که آنها را از زندان دیزل‌آباد به زندان گوهردشت برده و در آنجا با فتوای رذیلانهٴ خمینی به‌شهادت رساندند.
پیش از آن خواهرش مجاهد شهید افسانه جلالی در تابستان 1362به‌شهادت رسیده بود. درود بر آنان و 30هزار ستارهٴ سرخ که در تاریک‌ترین ادوار میهن ما، جانهای شیفته خود را به خلق قهرمان ایران هدیه کردند.
درود! درود! درود!
خاطره از میترا جلالی
شیفته پرواز با قرآنی کوچک در دست
میترا خواهری خونگرم، خوش‌برخورد، دارای روحیه جمعی و در عین حال اهل هنر بود. از اوقات فراغت خود بخوبی استفاده میکرد. در هنر گلدوزی صاحب ذوق بود و در به‌کارگیری رنگها سلیقه‌یی فوق‌العاده داشت. از خصوصیات برجستهٴ او عشق عجیبش به برادر مسعود بود. وقتی برای اولین بار فیلمی از او را در سیمای مقاومت دیده بود به منزل ما آمد و با حالتی وجدزده گفت: «نمی‌دانی برادر مسعود چه ارتشی درست کرده است!». او در حقیقت با بیان این جمله داشت آیندهٴ خودش را رقم می‌زد و می‌خواست خودش را هرچه سریعتر به منطقه برساند. بعداز شهادت خواهرش، افسانه، بلوز سرخ رنگ پوشیده بود و برای اولین بار بود که من می‌دیدم کسی در فقدان عزیزش لباس سرخ میپوشد و این بسیار معنادار بود. او گویی داشت نوبت خود را با این حرکت سمبلیک انتظار می‌کشید.

مریم رجوی: سی‌امین سالگرد قتل‌عام سی هزار گل سرخ آزادی مردم ایران، روز سربلندی قیام‌کنندگان و هر ایرانی آزاده‌‌یی است که براندازی رژیم ولایت فقیه را اراده کرده است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ شهریور ۲۷, سه‌شنبه

مجاهد شهید فرانک طاووسی


مشخصات مجاهد شهید فرانک طاووسی
محل تولد: کرمانشاه
تحصیلات: دانشجو
سن: 27
محل شهادت: رشت
تاریخ شهادت: 1367

خون فرانك طاووسی گرز گردن فراز كرمانشاه، سبزه زارگيلان را سرخفام كرد

فرانك طاووسي درسال 1340 در كرمانشاه متولد شد. تحصيلات مقدماتی تا سطح ديپلم را در شهر خود بپايان رسانيد. درسال 58 بعنوان دانشجوى دانشگاه گيلان پذيرفته شد. با فعاليت گروههای سياسی دردانشگاه گيلان، او به مجاهدين پيوست.
در دانشگاه درروشنگری درمورد جريانات چماقداری وعملكردهای حزب جمهوری بعنوان پشت پرده اين اعمال نقش فعالی داشت. درارديبهشت 59 چماقدارن خمينی به دانشگاهها حمله كرده و به قلع وقمع وقتل تعداد زيادى از دانشجويان مبارز اقدام نمودند.
دانشگاهها را اشغال كردند و عملا دانشگاهها تعطيل شد.
مجاهد شهید فرانك طاووسی نيزبه جمع هواداران بيرون ازدانشگاه پيوست. هر روز دستگيری وسركوب نيروهای انقلابی بيشتر می شد.
چون آنها سياست های ضد مردمی خمينی را درزمينه گسترش اختناق وانحصارطلبی رژیم افشا می كردند.
در يكی ا ز اين افشاگری ها، فرانك به همراه يكی ازدوستانش دستگيرشد. مدت دوماه درزندان سپاه پاسداران در منطقه پل عراق رشت درزندان بود. بعد ازدوماه كه هيچ پرونده ای عليه او نداشتند مجبور به آزادی او شدند.
درارديبهشت 60 مجددا، توسط كميته چی ها دستگيرشد. اين بار به مدت 4 سال درزندان بود. بسياری از دوستان وهم دانشگاهيهای او نيز درزندان بودند. او به عينه ميزان شقاوت رژيم درشكنجه و اعدام دوستانش را ديد. همه آنها به جرم دفاع از آزادى واعتراض به سركوب واختناق رژيم دستگير شده بودند.
خانواده فرانك اهل كرمانشاه بودند. آنها برای ملاقات فرزندشان، ازكرمانشاه به رشت می آمدند كه بتوانند 10 دقيقه با فرزندشان ملاقات كنند.
پدرفرانك می گفت: گاهی اوقات به ما ملاقات هم نمی دادند. برای ملاقات فرانك یک روزقبل به رشت می آمديم. به يك هتل و يا مسافرخانه ميرفتیم كه فردا يا پس فردا بتوانیم 10 دقيقه او را ببينيم. تازه گاهي اوقات می گفتند روز ملاقات عوض شده ومن مجبور بودم چند روز يا يك هفته دررشت بمانم. زندگي و بچه هايم دركرمانشاه را ول كرده بودم. فرانك 4 سال را درزندان رشت سپرى كرد.
پس از 4سال پايدارى كه هيچ اطلاعاتی به دشمن نداد او را آزاد كردند. با آزادشدن فرانک، او به يك زندان بزرگترى بنام جامعه لگد كوپ شده خمينی رفته بود.
فرانك مي گفت: «هرگز يك روز زندگی دراين جامعه برايم قابل تامل نبود. از همان شب اول بدنبال اين بودم كه زندانيانی كه قبل ازمن آزاد شده بودند را ببينم. به خيابان و مكانهای مخلتف می رفتم تا شايد كسی را ببينم.«
سرانجام فرانك بخاطرتلاش های سختكوشانه خود موفق شد. او يكی ازدوستان قديمی خود را ديد وتوانست ازطريق او امكان خروج از شهر رشت را فراهم كند. اما فرانك در نقطه ای دیگر مجددا دستگيرشد.
باز هم زندان و شكنجه و اينكه كجا برای چه رفته بودی. يكي  ازدوستان فرانك درزندان گفت:
«فرانك فرد بسيار شوخ طبع وخندانی بود. برغم كمبودها و فشارها واذيت وآزار زندانبان و بازجوها، او هميشه شاداب و با روحيه بود.
با حداقل امكانات تلاش می كرد كه محيط بند را تميز، و منظم نگه دارد. او روزانه ورزش ميكرد، برغم اينكه ورزش را در زندان ممنوع كرده بودند و ورزش كردن تنبيه داشت. يك بار يكی از زندانيان سر موضوعی با زندانبان زن ، جروبحث كرد. زندانبان رفت وبه مسئول قسمت داخلی زندان اين موضوع را گفت. او به بند آمد وگفت كه چه كسی با زندانبان جروبحث كرده بود؟ فرانك فورا گفت كه من بودم.! با اينكه او نبود اما بخاطر دوست زندانيش اين حرف را زد. فرانك را به بازجويی بردند و مورد ضرب و جرح قراردادند، بطوريكه صورتش كبود شده بود.»
او براحتی بخاطر ديگران فداكارى می كرد. سختی ها واحتمال شكنجه وبازجويی را به جان مى خريد. يك بار هم، دررابطه با هواخورى، زندانبان به بچه ها توهين كرد. فرانك فورا به آن زندانبان اعتراض كرد وگفت فكر نكن كسی از شما مي ترسد.  او را به انفرادی بردند ومدتی تنبيهی درانفرادی بود.
با اينكه دانشجو بود و سر او حساس بودند اما هميشه از زندانيان در مقابل عوامل رژيم دفاع می كرد. بازجوها مي گفتند تو كه كرمانشاهی هستی برای چه دررشت ماندی حتما آدم مهمی بودی گفته بود:
«ايران وطن من است هرجا بخواهم میمانم وهرجا بخواهم مي روم.«
در8 مرداد 1367 فرانك طاووسی را صدا زد ند. دقايقي بعد از خروج از بند زندانبان گفت، وسايل او را هم بدهيد. مدتي بعد مريم خباز، فرشته بابايی، مريم واحدی را هم بردند. ازآذر 66، طرح جداسازی زندانيان شروع شده بود. آنها منتظر فرمان بودند كه قتل عام زندانيان سياسی را آغازكنند.  سرانجام در اواخرمرداد، فرانك و يارانشان را حلق آويز كردند.
جلادان و دژخيمان خمينی، زمينه اين كشتارها را از قبل آماده كرده بودند. فرانك و همرزمان او خود را برای هر شرايطى آماده كرده بودند.
هرگز، كوتاه آمدن در مقابل شكنجه گران و قاتلان مردم ايران در نزدشان جايی نداشت.
آنها هرگز يك لحظه هم، تسليم شقاوت و دنائت جلادان نشدند.
درودهای بی‌پایان بر ستارگان نورافشان آسمان انقلاب ایران، شهیدان سرفرازقتل عام سال67
آنها سالهاست بر سر دار رفته‌اند، اما سرود سرخ آزادی بر زبان آنها جاری است.

مریم رجوی: بله، ایستادگان بر سر موضع مجاهدین برای آزادی ملت ایران، همان استوارکنندگان مرزهای خونین میان شرف و آزادگی با تسلیم و بندگی‌اند و وجدان ناآرام جامعه ایران و بذرافشان قیام و اعتراض هستند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ شهریور ۲۶, دوشنبه

مجاهد شهید جمشید قبادی


مشخصات مجاهد شهید جمشید قبادی
محل تولد: سرپل ذهاب
تحصیلات: دانش آموز
سن: 16
محل شهادت: مریوان
تاریخ شهادت: 1366

مریم رجوی: نام‌های آنها را خمینی پنهان کرد، اما نام‌آورترین زنان و مردان تاریخ معاصر ایران‌اند. مزارهایشان را مخفی کرده‌اند، اما حاضرترین و آشکارترین وجود رزمنده ملت ایران‌اند.
و سال‌هاست بر سر دار رفته‌اند، اما سرود سرخ آزادی بر زبان آنها جاری است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ شهریور ۴, یکشنبه

مجاهد شهید کیومرث مقدم


مشخصات مجاهد شهید کیومرث مقدم
محل تولد: کرمانشاه 
سن: 29
تحصیلات: -
محل شهادت:کرمانشاه 
تاریخ شهادت: 1367

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: بله، ایستادگان بر سر موضع مجاهدین برای آزادی ملت ایران، همان استوارکنندگان مرزهای خونین میان شرف و آزادگی با تسلیم و بندگی‌اند و وجدان ناآرام جامعه ایران و بذرافشان قیام و اعتراض هستند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید


۱۳۹۷ مرداد ۱۱, پنجشنبه

مجاهد شهید محسن نقشی نیا


مشخصات مجاهد شهید محسن نقشی نیا
محل تولد: پاوه
شغل: شغل آزاد
سن: 32
تحصیلات: -
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

محسن نقشی‌نیا در سالهای 56 و 57 با مجاهدین آشنا شد. و از سال58 فعالیتش را شروع کرد. محسن با تشکیلات مجاهدین در کرمانشاه در ارتباط بود و برای گرفتن نشریهٌ مجاهد و کتاب از پاوه به کرمانشاه می‌آمد. او هر بار با دستی پر از کمکها و هدایای مردم پاوه برای سازمان به کرمانشاه می‌آمد و با دستی پر از نشریه‌ها و کتابهای سازمان به پاوه برمی‌گشت. پس از 30خرداد60 و شروع مبارزهٌ مسلحانه، به شاخه‌ٌ سنندج وصل شد. در سال61 همراه با تعدادی از هواداران دستگیر شد و دو سال در زندان و زیرشکنجهٌ دژخیمان خمینی بود. در سال64، پس از رهایی از زندان، ارتباط دوباره خود را با سازمان برقرار کرد و به منطقهٌ مرزی اعزام گردید. محسن دلیر به آرمان مجاهدین و رهبری آن ایمان داشت و عشق می‌ورزید. ایمان و عشقی که پشتوانهٌ مسئولیت‌پذیری و مجاهدت مستمر او در صفوف مجاهدین و ارتش آزادی بود.
مجاهد خلق محسن نقشی‌نیا در فروغ جاویدان به‌خاطر تمامی آرمان و عقیده‌اش و به‌خاطر آزادی مردمی که به آنها عشق می‌ورزید، به میدان شتافت. در نبردهای حماسی فروغ جاویدان، بالاترین فراز زندگیش را رقم زد. قهرمانانه جنگید و سرانجام خون پاکش را فدیهٌ راه آزادی مردم ایران و خلق محبوبش کرد.

مریم رجوی: بله، چنان‌که مسعود، درباره این شهیدان گفته‌ است:‌ این خونهای پاک، جوشیدن آغاز خواهد کرد... و خمینی نخواهد توانست این شعله را خاموش کند... 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ تیر ۳۰, شنبه

مجاهد شهید محمد هادی برادران گوران


مشخصات مجاهد شهید محمد هادی برادران گوران
محل تولد: کرمانشاه
شغل: -
سن: 26
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت: کرج
تاریخ شهادت:‌ 1367

سفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: از قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی نزدیک به ‌سه دهه می‌گذرد. اما این جنایت چیزی نیست که به‌ تاریخ پیوسته باشد. این جنایت مسأله همین امروز است. مسأله نقض فاجعه‌بار حقوق‌بشر در ایران است. مربوط است به‌ جوانانی که همین امسال آخوندها، چشم‌ آنها را کور کردند یا جوانانی که همین امسال آخوندها دست‌شان را قطع کردند و جوانانی که از ابتدایی‌ترین آزادی‌ها برخوردار نیستند. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

مجاهد شهید بهرام برادران


مشخصات مجاهد شهید  بهرام برادران (گوران)
محل تولد: كرمانشاه
سن: 31
تحصیلات: متوسطه
محل شهادت:‌ شیراز 
زمان شهادت: 1379

موجی پرخروش که خونفشان شد، دریا شد گرامی باد خاطره تابناک مجاهد خلق بهرام برادران(گوران) فرزند دلاور مردم کرمانشاه

مجاهد خلق، بهرام برادران گردی سلحشور از خطه مجاهدپرور کرمانشاه و از نسل مجاهدینی بود که از سالهای ابتدای حکومت آخوندی پا در مبارزه با ارتجاع مذهبی گذاشت. بهرام در سال 48 متولد شد و در سال59، یعنی زمانی که هنوز بیش از 11سال نداشت، توسط برادر قهرمانش، مجاهد شهید محمدهادی برادران با مجاهدین آشنا گردید و به‌سلک هواداران آنان پیوست. از آن زمان زندگی سی و یکساله بهرام در مبارزه مستمر و پرتلاطم با ارتجاع هار و سرکوبگر خلاصه می‌شود. 
سالهای اول زندگی مبارزاتی بهرام در کنار برادر مجاهدش در افشاگری سیاسی علیه ارتجاع حاکم سپری می‌شود. او میلیشیای پرشور و کوچکی است که با نوشتن شعار علیه ارتجاع، شرکت در مراسم مجاهدین، فروش نشریه و آموزشهای ابتدایی یک مبارزه سهمگین و پرتلاطم سالهای بعد را به‌خوبی فرا‌می‌گیرد. دستگیری برادر مجاهدش، که سمت آموزگاری بهرام را داشت، در سال60، بهرام را وارد یک مرحله حساس از زندگی مبارزاتیش می‌کند. مرحله‌یی که 7سال مدام استمرار می‌یابد و بهرام را با فراز و نشیبهای بسیاری آشنا می‌کند. او در این مدت پیک پرشور مجاهدین اسیر است که پیامهای اسیران را به‌بیرون منتقل کرده و اخبار مقاومت را به‌داخل زندان منتقل می‌کند. یکی از مجاهدینی که در همان ایام در زندان دیزل‌آباد کرمانشاه از نزدیک شاهد فعالیتهای بهرام بوده است می‌گوید:‌ «بهرام در آن ایام برای ما پیک انقلاب بود. هربار که به‌ملاقات محمدهادی می‌آمد با دستی پر برایمان اخبار مقاومت و عملیات بیرون زندان را می‌آورد و اخبار زندان را می‌گرفت و به‌بیرون منتقل می‌کرد. او در ملاقاتها از کوچکترین لحظات غفلت پاسداران استفاده می‌کرد وبا ایما واشاره هم که شده،اخبار بیرون را به‌ما منتقل می‌نمود. چیزی که کاملاًً چشمگیر بود جسارت و شجاعت این میلیشیای نوجوان بود که به‌ ما درس مقاومت می‌داد. او از پشت میله‌ها همیشه دستانش را به‌نشانه‌ی همبستگی به‌هم می‌فشرد ومشت گره کرده‌اش رانشانمان می‌داد و به‌ما پیام می‌داد: «مقاومت کنید». یادم هست چندین بار پاسداران متوجه فعالیتهای بهرام شدند و با قطع ملاقات و تهاجم به‌خانواده‌ها و ضرب و شتم آنان سالن را به‌هم‌ریختند. اما بهرام هربار با شجاعت بیشتری کار خود را ادامه می‌داد». سالهای بعد بهرام درباره آن ایام گفت:‌ «یکی از مزدوران در دبیرستانی که درس می‌خواندم من را می‌شناخت. بارها توسط او مورد آزار و اذیت قرار گرفتم. آنها هر‌روز صبح به‌بهانه‌یی معطلم می‌کردند تا از درب ورودی نتوانم وارد دبیرستان بشوم. بعد مرا پیش مدیر می‌فرستادند ومی‌گفتند چرا دیر آمدی درحالی‌که خودشان من را معطل نگهداشته بودند. بعد جلو شاگردان کلاس شروع به‌کتک زدنم می‌کردند. خودکار را بین دو انگشتان و روی لاله گوشم می‌گذاشتند وفشار می‌دادند. آنها در کمال ناجوانمردی از گرفتن انتقام از برادر یک‌زندانی مجاهد لذت می‌بردند. از همان‌جا بود که من نیز کینه‌ام را نسبت به‌خمینی و عشقم را به‌مجاهدین تقویت می‌کردم». بهرام در این زمینه خاطره‌یی شنیدنی را نقل می‌کند: «یک روز رفته بودیم استادیوم فوتبال. گفتند سرپرست تربیت بدنی برای بازدید و تماشای بازی آمده است. وقتی با او مواجه شدم خشکم زد. او همان بازجو و شکنجه گر مجاهدین و به‌خصوص برادرم هادی در زندان بود. دیدم در رژیمی که همه جای آن چنین دژخیمان و جلادانی سرکار باشند ورزش وتربیت بدنی چه مفهومی جز شکنجه وآزار دارد؟ به‌همین دلیل بلافاصله از زمین بیرون آمدم و دیگر پشت سرم را نگاه نکردم». 
در سال64، برادر اسیرش و تنی‌چند از مجاهدین اسیر دیگر از زندان آزاد می‌شوند. فرصت مغتنمی‌ به‌ دست می‌آید تا بهرام با قهرمانان در زنجیری که سالهای پر‌رنجی را کشیده و با مقاومت خود دژخیمان را به‌ تسلیم واداشته‌اند بیشتر آشنا شود و تجربیات آنها را بیاموزد. در این دوره او با مجاهدین قهرمانی چون رامین بنی‌عامریان ومحمد مهدی حیدری ومرتضی امیری و... از نزدیک آشنا می‌شود. این مجاهدین قهرمان همراه با هادی (برادر بهرام) در‌صدد وصل مجدد به‌سازمان بودند. اما زمانی که قصد خروج از کشور را داشتند دستگیر و بعداً در جریان قتل‌عام سیاه تابستان67، همگی به‌دار آویخته شدند. بهرام در این فاصله از آنها بسیاری چیزها آموخت و بعدها همواره به‌ویژه از تأثیراتی که از مجاهد شهید رامین بنی‌عامریان گرفته بود، سخن می‌گفت. رابطه عمیق ایدئولوژیک با مجاهدین در بهرام کینه‌یی عمیق را نسبت به‌قاتلان سفاک آنان صیقل می‌داد به‌طوری که در سالهای بعد بهرام در یک نامه دادخواهانه به‌مقامات ملل متحد درباره آنان نوشت:‌«برادرم را دوباره دستگیر کرده و به‌7سال زندان محکوم کردند. در سال67، درحالی‌که یکسال از دوران محکومیت خود را پشت‌سر گذاشته بود او را همراه با تمامی زندانیان مجاهد شهرمان در زندان گوهردشت به‌دار آویختند. مجاهدینی هم‌چون جلال نوری، ذبیح‌الله چهری، جواد ندیمی، اصغر رادمنش، نسرین کاکایی، پرویز مجاهدنیا، شهریار سنجابی، اکبر بیژنی، محمد خان محمدی، سیروس کهریزی و».
بعد از قتل‌عام وحشیانه زندانیان مجاهد بهرام دیگر درنگ را جایز ندانست و با انبوهی سند و مدرک و عکس از شهیدان مجاهد خلق به‌سازمان می‌پیوندد تا در ادامه راه آنان مسیری پرتلاطم‌تر را طی کند. 
ورود بهرام به‌مناسبات تشکیلاتی یک سرفصل کیفی در زندگی مبارزاتی او است. او که طی سالیان نوجوانی فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سرگذاشته خصائل و ویژگیهای یک انقلابی پاکباز و سخت‌کوش را کسب کرده، با قلبی مالامال از عشق به‌مجاهدین و کینه نسبت به‌ارتجاع حاکم آمده است تا از خود مجاهدی دیگرگونه بیافریند. مجاهدی که در یکی از جملات سالهای بعد خودش به‌موجزترین کلام توصیف شده است: «کسی که پا در راه مبارزه می‌گذارد بایستی شکافنده باشد و این سختیها هستند که باید در مقابل او به‌زانو درآیند». و او خود سمبل تمام عیار این مجاهد «شکافنده» و تسلیم ناپذیر بود. 
همرزمان بهرام همگی براین باورند که پی بردن به‌ویژگیهای انقلابی او نیازمند سپری کردن زمانی طولانی نبود. یکی از آنها می‌گوید: «کافی بود چند برخورد ساده با او داشته باشی تا به‌شخصیت انقلابی و خصائل انسانی او پی‌ببری. او ساده و بی‌ریا و مهربان و بسیار کم حرف و فروتن بود. همیشه باشرمی انقلابی حرف می‌زد. اما در عین حال وقتی که صحبت مبارزه تمام عیار با آخوندها و پاکبازی و فداکاری به‌میان می‌آمد شیری بود جسور، غران و مهاجم که هیچ کس یارای مقابله با او را نداشت». یکی دیگر از همرزمانی که مدت کوتاهی با او بوده، نوشته است: «بهرام اعتماد به‌نفس عجیبی داشت. با این‌که کمتر از خودش می‌گفت ولی بی‌باکی و جسارت از چشمهایش شعله می‌کشید. هروقت به‌او نگاه می‌کردم یک جنگل آتش شعله‌ور در نظرم مجسم می‌شد که در لحظه لازم زبانه می‌کشد و دشمن را فرا‌می‌گیرد». مجاهد دیگری که سالهای متمادی با بهرام زندگی کرده است خاطرات خود را از او این گونه بیان کرده است: «بهرام را به‌دلسوزی و مسئول بودن در کار می‌شناختم. این شناختم حاصل تجربه‌های فراوانی است که در کارهای مختلف با او داشته ام. وقتی پای کار و مسئولیت به‌میان می‌آمد بهرام سر ازپا نمی‌شناخت و زمانی که موقع فداکاری و مایه‌گذاری بود بهرام همیشه سقفهای جدیدی از فدا و ایثار ارائه می‌داد که همه ما را متحیر می‌کرد.»
فداکاری و از خودگذشتگی بهرام که از عشق بیکرانش نسبت به‌مجاهدین و همرزمانش نشأه‌‌‌‌‌‌‌ می‌گرفت یکی از ویژگیهای بارز بهرام بود که مسئولان و تحت مسئولان او نیز رویش انگشت می‌‌گذارند. یکی از مسئولان او نوشته‌است:‌ «بهرام یک ویژگی برجسته داشت. او بدون این‌که دنبال نام و نشانی باشد کار می‌کرد و از کار خسته نمی‌شد. با وجود این‌که طی دوران تشکیلاتی خودش آموزشهای بسیاری گرفته بود و در همه آنها مربی بود اما هیچ‌گاه تظاهر نمی‌کرد او در هر کاری که انجام می‌داد یک ارزش ایدئولوژیک را جاری می‌کرد و همین دینامیسم زیادی به‌او می‌داد تا کارها را با جان و دل انجام دهد». 
نظیر همین برداشت را یکی از تحت مسئولانش در نمونه‌ٌ دیگری بیان کرده است: ‌«در مدتی که من تحت مسئول او بودم به‌چشم می‌دیدم که بهرام شب و روز نمی‌شناسد. به تنها چیزی که فکر می‌کرد این بود که چگونه الزامات پیشرفت جمعی کار را فراهم کند. بارها او را دیده بودم که به‌رغم بیماری و تجویز دکتر برای استراحت تا آخرین لحظاتی که اجازه داشت کار می‌کرد و زحمت می‌کشید». 
اما از زندگی بهرام دلاور نمی‌توان سخن گفت بدون این‌که از سرفصل تعیین کننده انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین سخنی به‌میان آورد. در واقع بهرام همان‌طور که خود بارها برزبان آورده بود، یکی از زادگان انقلابی بود که در صدر افتخارات ایدئولوژیک مجاهدین فردای درخشان آنان را تضمین کرده است. بهرام برآمده از کوره این انقلاب مجاهدی می‌شود با ارزشهای نوین و خصائل و ویژگیهای جدید. او همواره خود را مدیون این انقلاب می‌دانست و می‌گفت: «من هر چه که دارم از خواهر مریم است. او بود که در پرتو یک ارزش والای ضد استثماری واقعیت برادر مسعود را به‌ما شناساند. بیشترین ناسپاسی ما نسبت به‌انقلاب خواهر مریم این است که ارزشهایی را که او به‌ما شناسانده، نادیده بگیریم. انقلاب مریم در یک کلام یعنی انقلاب در ارزشها و ما باید پیشگامان تحقق آنها باشیم». از این پس زندگی و رزم و مجاهدت بهرام در یک کلمه خلاصه می‌شود. در به‌کارگیری ارزشهای نویافته‌اش از انقلاب و کمک به‌دیگران برای جاری کردن آنها در مناسبات تشکیلاتی و مبارزاتی. به همین دلیل آن‌چه که بیشترین درخشش را در عملکرد بهرام داشت و همرزمانش برروی آن انگشت می‌گذارند روابط انقلابی در مناسبات جمعی او بود. او به‌همان اندازه که بی سر‌و‌صدا کار می‌کرد و از پذیرش خطر باکی به‌دل راه نمی‌داد در نشستهای انتقادی ضعفهای کار خود را با شجاعت تمام بیان می‌کرد و بارها می‌گفت :‌«انتقاد و انتقاد از خود سنگین‌ترین سلاحی است که در دست هر مجاهد است. اگر ما از خود انتقاد نکنیم یعنی این‌که به‌ دشمن شلیک نکرده‌ایم». 
این روند انسانساز و انقلابی‌پرور، بهرام را درصحنه نبرد با دشمن به‌گردی دلیر و بی‌باک تبدیل کرده بود.
مجاهد قهرمان بهرام برادران سرانجام در روز 20 آبان 1379، وقتی توسط مزدوران اطلاعات آخوندی مورد شناسایی قرار گرفت و پس از چند ساعت تعقیب و گریز به‌محاصره گله‌های مزدوران درآمد و طی یک نبرد حماسی و نابرابر به‌خاک افتاد و خون پاکش را تقدیم آزادی مردم و میهنش کرد.

مریم رجوی: بله، چنان‌که مسعود، درباره این شهیدان گفته‌ است:‌ این خونهای پاک، جوشیدن آغاز خواهد کرد... و خمینی نخواهد توانست این شعله را خاموش کند... 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ اردیبهشت ۱۸, سه‌شنبه

مجاهد شهید میترا رحیمی


مشخصات مجاهد شهید میترا رحیمی
محل تولد: کرمانشاه
شغل: ديپلم
سن: -
تحصیلات: -
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1367

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: از مردم اروپا می‌خواهم که دولتهای خود را مورد سؤال قرار دهند که چرا هم‌چنان به ‌رابطه با رژیمی ادامه می‌دهند که با نسل‌کشی حکومت می‌کند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۷ فروردین ۶, دوشنبه

مجاهد شهید جواد ندیمی


مشخصات مجاهد شهید جواد ندیمی
محل تولد: كرمانشاه
تحصيل: دانشجو
سن: 27
محل شهادت: کرج
زمان شهادت: 1367

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند

مریم رجوی: خونهای مجاهدین و مبارزین آرمانخواه، هرگز از جوشش بازنمی‌ماند و در تمام این سالیان، روح عصیان و اعتراض جامعه ایران در پیکار با رژیم ولایت فقیه بوده است.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

مجاهد شهید جواد حاتمی


مشخصات مجاهد شهید جواد حاتمی
محل تولد: كرمانشاه
شغل: شغل آزاد
سن: 22
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1364

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند

مریم رجوی: دولت‌های اروپایی باید حداقل، تجارت و دیپلوماسی در رابطه با این رژیم را به‌ توقف شکنجه و اعدام منوط کنند.
تا زمانی که آخوندها دست خود را در نقض حقوق‌بشر در ایران باز می‌بینند، به‌ جنگ‌افروزی و اشغالگری در خاورمیانه ادامه می‌دهند و تا زمانی که به‌ ستیزه‌جویی در منطقه ادامه می‌دهند، امنیت و آرامش در تمام جهان از جمله اروپا تهدید می‌شود.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

مجاهد شهید جواد تخم افشان


مشخصات مجاهد شهید جواد تخم افشان
محل تولد: قصر شیرین
شغل: كارگر
سن: 20
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1360

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند

مریم رجوی: بله، چنان‌که مسعود، درباره این شهیدان گفته‌ است:‌ این خونهای پاک، جوشیدن آغاز خواهد کرد... و خمینی نخواهد توانست این شعله را خاموش کند... 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۶ اسفند ۱۶, چهارشنبه

مجاهد شهید پوران نصوری


مشخصات مجاهد شهید پوران نصوری
محل تولد: كرمانشاه
تحصيل: دیپلم
سن: 26
محل شهادت: کرج
زمان شهادت: 1367

به یاد مجاهد شهید پوران نصوری

وقتی آدم می‌فهمد که چرا و برای چه هدفی سختی می‌کشد دیگر از تحمل آن ناراحت نمی‌شود 
مجاهد شهید پوران نصوری در سال 1341در یک خانواده فقیر در کرمانشاه به دنیا آمد. در سال 1357دانش‌آموز یکی از دبیرستانهای کرمانشاه بود که در گرماگرم انقلاب ضدسلطنتی، با آرمانهای مجاهدین آشنا شد.
او با مطالعه زندگینامه‌ها و دفاعیات شهیدان سازمان، هر روز بیشتر با آرمانهای مجاهدین پیوند می‌خورد. وی به‌رغم این‌که در حال اخذ دیپلم بود در تیمهای تبلیغی- افشاگرانه میلیشیا به‌صورت حرفه‌یی فعالیت می‌کرد تا این‌که پس از 30خرداد 1360دستگیر و به زندان دیزل‌آباد منتقل گردید.
در زندان نیز از چهره‌های مقاوم و شناخته شده زندان بود. وی هنگام دستگیری به‌شدت زیر شکنجه قرار گرفته بود و تا مدتها از آثار ضربات شلاق بر کف پاهای خود رنج می‌برد. پوران را بارها به جوخة اعدام مصنوعی که یکی از ابزارهای شکنجه روحی زندانیان مقاوم بود، بردند. بار اول وقتی او را برای اجرای حکم صدا زدند با روحیه‌ای بالا به استقبال آن شتافت. در دورانی که شرایط زندان به‌شدت سخت شده بود، رو به یکی از همرزمانش گفت:
«وقتی آدم می‌فهمد که چرا و برای چه هدفی سختی می‌کشد دیگر از تحمل آن ناراحت نمی‌شود». تنها آرزویش وصل مجدد به سازمان بود. وی از سال 1360تا 1367در زندان بود و به‌رغم این‌که حکمش پایان یافته بود اما دژخیمان از آزاد کردن او خودداری می‌کردند. در فروردین سال 67زندانیان سیاسی زندان دیزل آباد را به زندان گوهردشت منتقل کردند. این جابجایی گسترده زمینه‌سازی قتل‌عام زندانیان سیاسی در مرداد 67است. کلیه زندانیان منتقل شده به‌جز افرادی بسیار معدود و انگشت شمار، همگی در قتل‌عام سال 67در زندان گوهرشت به‌شهادت رسیدند. او در مصاحبه با کمسیون مرگ، بی‌پروا و با قاطعیت تمام، اتهام خود را هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران عنوان کرد و سرانجام به همین جرم در زندان گوهردشت کرج، به چوبه دار بوسه زد. مادرش با شنیدن خبر شهادت پوران بر اثر سکته فوت می‌کند.
گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند
 جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
روحش شاد و یادش گرامی باد... !

مریم رجوی: بله، چنان‌که مسعود، درباره این شهیدان گفته‌ است:‌ این خونهای پاک، جوشیدن آغاز خواهد کرد... و خمینی نخواهد توانست این شعله را خاموش کند... 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

مجاهد شهید بهزاد هادی بیگی


مشخصات مجاهد شهید بهزاد هادی بیگی
محل تولد: كرمانشاه
تحصيل: دیپلم
سن: 29
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1367

مریم رجوی: از قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی نزدیک به ‌سه دهه می‌گذرد. اما این جنایت چیزی نیست که به‌ تاریخ پیوسته باشد. این جنایت مسأله همین امروز است. مسأله نقض فاجعه‌بار حقوق‌بشر در ایران است. مربوط است به‌ جوانانی که همین امسال آخوندها، چشم‌ آنها را کور کردند یا جوانانی که همین امسال آخوندها دست‌شان را قطع کردند و جوانانی که از ابتدایی‌ترین آزادی‌ها برخوردار نیستند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

۱۳۹۶ بهمن ۱۴, شنبه

مجاهد شهید عاطفه خزایی


مشخصات مجاهد شهید عاطفه خزایی
محل تولد: كرمانشاه
تحصيل: دانش آموز
سن: 19
محل شهادت: کرمانشاه
زمان شهادت: 1361

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: امروز نسلی به‌میدان آمده است که چیزی برای از دست دادن ندارد. زیرا تمام آزادی‌ها و حقوق و دارایی‌اش را رژیم ولایت فقیه به‌بند کشیده و به‌غارت برده است. و این قیام و خیزشی است تا پیروزی و آزادی.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

مجاهد شهید غلامرضا خاکسار


مشخصات مجاهد شهید غلامرضا (رضا) خاکسار
محل تولد: قصر شیرین
شغل: معلم
تحصيل: فوق دیپلم
سن: 28
محل شهادت: همدان
زمان شهادت: 1360

مریم رجوی: پایان دادن به مصونیت مقامات رژیم، به پیروزی حقوق‌بشر رهنمون خواهد شد و در عین‌حال پایان این رژیم و تمامی رنجهای مردم ایران و خلقهای منطقه را نزدیک می‌کند و راه را برای یک ایران آزاد و دموکراتیک خواهد گشود.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96

مجاهد شهید غلام نوری


مشخصات مجاهد شهید غلام نوری
محل تولد: كرمانشاه
شغل - 
تحصيل: -
سن: 26
محل شهادت: کرج
زمان شهادت: 1367

متاسفانه از اين شهيد  قهرمان عکس، خاطرات و زندگینامه نداريم بنابراين از هموطنانى كه اين قهرمان خلق را مي‌شناسند درخواست داريم اطلاعات خود را به آدرس aida.nikjo@gmail.com براى ما ارسال كنند.

مریم رجوی: خامنه‌ای و جنایت‌کاران دست‌پرورده او نخواهند توانست آتشی را که از دل‌های پردرد مردم ما زبانه کشیده خاموش کنند. 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://t.me/shahidanAzadai96