مشخصات مجاهد شهید ایرج قیطاسی
محل تولد: كرمانشاه
سن: 33
محل شهادت: دهلران
زمان شهادت: 1379
ايرج قهرمان در سال 46در شهر كرمانشاه متولد شد ايرج دوران تحصيلاتش را از همان ابتداي مجبور شد رها كند و به كار مشغول شود.
عاقبت رژيم ضد بشري وي را به زور به جبهه جنگ خانماسوز فرستاد جنگي كه وي از اول خواهان آن نبود و تمايلي بر ادامه آن نداشت و آن را نامشروع و سرپوش جنگ اصلي تري كه ميان خلق و ضدخلق درجريان بود مي دانست سرانجام ايرج در يكي از درگيريها سال 66 به اسارت نيروهاي عراقي درآمد و در اردوگاه فرصتي پيدا كرد كه به جنگ خانمانسور رژيم ضد بشري و آنتي تز آن يعني مجاهدين بيشتر بيانديشد تا بتواند سره را از ناسره و حق را از باطل تشخيص دهد.
در همين ايام بود كه وي توسط هوادران سازمان و از طريق سيماي مقاومت با سازمان مجاهدين آشنا شد و گم شده اي كه ساليان سال دنبال آن بود را پيداكرد و از آن پس در تمام لحظات به دفاع از سازمان پرداخت و طي نامه هاي متعددي كه نوشت درخواست پيوستن به ارتش آزادي بخش را مي كرد كه سرانجام در اثر اصرار خودش تقاضاي وي مورد قبول واقع شد و ايرج قهرمان وارد ارتش شد.
از آنجايي كه ايرج شهيد آشنايي قبلي با سازمان نداشت وقتي وارد ارتش شد و از آنجايي كه به آرمانهاي سازمان و خلوص و صداقت رهبري اش ايمان آورد حتي در زمان جنگ عراق و امريكا از انجايي كه تمام خاك عراق زير بمباران بود و رهبري سازمان يك بار ديگر از تمام نفراتي كه از اردوگاه پيوسته بودند خواست كه هركدام مي خواهند بروند ولي ايرج قهرمان از آنجايي كه با تمام عشق و ايمان راه مجاهدين را انتخاب كرده بود بر پيمان خود استوار ماند هرگز حاضر نشد پيماني كه بسته بود رابشكند و عاقبت هم جوانمردانه بر سر پيمان خود ماند و با خون پاكش آن را گواهي داد.
ايرج از آن مجاهدانی بود كه هميشه تلاش مي كرد كه آنطور كه هست خودش را نشان دهد و اساسا دنبال اين بود غير آن كه هست خودش را بيارايد.
در هر كاري پيش قدم بود و سر هر مسئوليتي مي گذاشتيم داوطلبانه قبول مي كرد و خيال ما راحت بود كه كاري كه ايرج قبول كرده است بطوركامل انجام خواهد شد.
ايرج راننده يكي از تانكهاي ارتش آزادي بخش بود وي با تمام عشق و علاقه به تانكش رسيدگي مي كرد آنرا رنگ مي زد كه سالم و قوراق بماند تا در روز روزها يعني در عمليات نهايي ارتش آزادي بخش با آن به ميان مزدوران و دژخيمان ضد بشري بتازد و دمار از روزگار آنها دربياورد به همين خاطر در آموزش و تمرينات تاكيتكها هميشه داوطلب مي شود كه راننده تانك باشد تا تمام تجارب را براي روز موعد كسب كند و بياموزد.
سرانجام ايرج قهرمان وقتي شنيد كه 4تن از همرزمانش در منقطه مرزي بي آب و زخمي به كمك نياز دارند با تمام توان به ياري شان شتافت.
روز اول ماموريت ايرج عليرغم اينكه آفتاب ظهر شديدا بي حالش كرده بود ولي باز هميشه داوطلب مي شد كه بالاي تپه برود و حفاظت منطقه را بعهده بگيرد كه مابقي بچه ها در سايه صخره استراحت كنند و گرما زده نشوند.
چند وقت پيش كه توي واحد بود سر عمليات عليرغم مشكل پا بي تابي مي كرد.
سرانجام در روز سه شنبه حوالي ساعت 800صبح وقتي ايرج قهرمان با دشمن در مصاف بود و تمام تلاش خودش را مي كرد كه آتش باز كند تا راه را براي عبور همرزمانش از زير آتش دشمن باز كند توسط مزدوران رژيم ضدخلقي به شهادت رسيد.
ياد و نامش پر رهرو باد
با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید
https://telegram.me/shahidanAzadi